09905179462
با ما تماس بگیرید – حتی روزهای تعطیل!

آگاهی از برند

تا به حال کسی را دیده اید که با نوشابه کوکا کولا آشنا نباشد؟ یا حتی در خوب بودن آن شکی داشته باشد؟ این همان کاری است که آگاهی از برند می تواند برای یک برند انجام دهد : خود را در سبک زندگی مصرف کننده و عادات خرید بگنجانید تا آنها مجبور نباشند قبل از تبدیل شدن به مشتری، دوباره فکر کنند.

آگاهی برند نشان‌دهنده این است که مخاطبان هدف با برند شما چه قدر آشنا هستند و چقدر آن را تشخیص می‌دهند. برندهایی که آگاهی برند بالایی دارند ، معمولا به عنوان “مد روز”، “پر سر و صدا” یا به طور ساده “محبوب” شناخته می‌شوند. انجام آگاهی برند ، در بازاریابی و تبلیغات شرکت و محصولات شما ، به ویژه در مراحل اولیه کسب و کار ، بسیار ارزشمند است.

ساندیس (به جای آب میوه) ، ریکا (به جای مایع ظرفشویی) و کیم (به جای بستنی چوبی) و … برندهایی هستند که توانستند حتی نام یک دسته از محصولات را از آن خود کنند. تبدیل شدن یک برند به یک نام اختصاصی تقریباً اوج آگاهی از برند است. اگرچه ممکن است با در کسب و کار خود خود به این مهم دست نیابید ، این بدان معنا نیست که نمی توانید کارهای بیشتری برای افزایش آگاهی از برند خود انجام دهید.

استفاده از برند کیم به جای بستنی چوبی

آگاهی از برند (Brand Awareness) چیست؟

آگاهی از برند در واقع میزان آشنایی مخاطبان با هویت برند شما و محصول یا خدمات آن است. این ورودی قیف فروش شماست. به هر حال ، باید بتوانید یک برند را بشناسید تا به آن اعتماد کنید و از آن خرید کنید.

آگاهی از برند ممکن است مفهومی مبهم به نظر برسد و در حقیقت همین طور است. برای بازاریابان و صاحبان مشاغلی که دوست دارند موفقیت را با اعداد تمیز و مرتب ارزیابی کنند ، آگاهی از برند می تواند آزار دهنده باشد.

اما فقط به این دلیل که معیاری نیست که بتوان آن را کاملاً تعیین کرد ، به این معنی نیست که ارزشی ندارد. آگاهی از برند برای موفقیت کسب و کار و اهداف کلی بازاریابی بسیار مهم است.

از آن جایی که آگاهی از برند یکی از مراحل بازاریابی محتوایی است ، شاید بهتر باشد ابتدا مقاله بازاریابی محتوایی (Content Marketing) را ببینید.

چرا آگاهی از برند مهم است؟

  • افزایش اعتماد

در دنیایی که مصرف کنندگان قبل از خرید به تحقیقات گسترده و نظرات دیگران تکیه می کنند ، اعتماد به برند همه چیز است. هنگامی که یک مصرف کننده با نام تجاری شما پیوند برقرار می کند ، احتمال بیشتری دارد که خریدهای تکراری را بدون تحقیقات دوباره انجام دهد.

وقتی یک چهره مجازی را با نام برند خود به اشتراک می‌گذارید ، مشتریان می‌توانند به راحتی به شما اعتماد کنند. تلاش‌هایی که برای بالا بردن آگاهی انجام می‌دهید ، به برند شما شخصیتی می‌بخشد و به آن اجازه می‌دهد که مخاطبان خود را متقاعد کند ، بازخورد دریافت کند و داستان برند را برای دیگران تعریف کند. این همان روشی است که ما به عنوان انسان‌ ، برای ایجاد اعتماد از آن بهره می بریم. رابطه انسان / برند نیز تفاوتی ندارد.

  • ایجاد ارتباط

زمانی که می خواهید لباس های سفید را لکه گیری کنید از وایتکس استفاده می کنید. وقتی میزبان یک مهمانی هستید دلستر می خرید. و زمانی که فرصت درست کردن قهوه ندارید ، به دنبال نسکافه هستید.

آیا حدس من درست است؟ احتمالاً بله. اما… توجه کنید که برخی از کلمات بالا به صورت برندهای معروف نوشته شده‌اند ، نه نام واقعی محصولات.

اگر  بدون اشاره به برند حرف بزنیم ، باید به وایتکس به عنوان مایع سفید کننده ، دلستر به عنوان ماء الشعیر و نسکافه به عنوان پودر قهوه فوری اشاره کنیم. اما بهتر است که نام برند را ببریم ، حتی اگر از محصول خاص آنها استفاده نمی‌کنیم.

این همان چیزی است که آگاهی از برند انجام می دهد. اقدامات و محصولات را با برندهای خاص ارتباط می دهد. بدون اینکه بدانیم باعث تشویق ناخودآگاه ما برای جایگزینی کلمات معمول با عبارات برند ، شده و باعث می شود تا به سادگی کارهای روزمره مانند سفید کردن لباس یا مهمانی به شکل یک بازاریابی برای ما تبدیل شوند.

  • ارزش ویژه برند

اعتبار برند ، ارزشی است که برای برند تعیین می شود و توسط تجربیات مصرف کنندگان با آن و درک کلی از برند شکل می گیرد. تجربیات و درک مثبت ، معادل با اعتبار مثبت برند و به همین شکل ، نتایج منفی نیز اعتبار منفی را ترسیم می کنند.

چند نتیجه ارزشمند که از ارزش ویژه برند مثبت ناشی می شود :

  • قیمت بالاتر به دلیل ارزش دیده شده بیشتر
  • ارزش سهام بیشتر
  • توانایی گسترش تجارت از طریق توسعه محصولات یا خدمات
  • تأثیر اجتماعی بیشتر به دلیل ارزش نام تجاری

یک برند چگونه اعتبار خود را ایجاد می کند و افزایش می دهد؟ با ایجاد آگاهی از برند و مداومت در ترویج تجربیات مثبت. آگاهی از برند ، پایه اعتبار برند است.

هنگامی که مصرف کننده ای از یک برند آگاه است ، بدون کمک آن را تشخیص می دهد. آن را برای خرید جستجو می کند. شروع به ترجیح آن بر سایر مارک های مشابه می کند ، و وفاداری را ایجاد می نماید که نه تنها باعث خریدهای دیگر می شود ، بلکه الهام بخش خرید دیگر اعضای خانواده و دوستانش نیز خواهد شد.

به همین دلیل است که آگاهی از برند بسیار مهم است. این آگاهی اعتماد و ارتباطات مثبت را ایجاد می کند. برند ارزشمندی را بنا می کند که اجازه می دهد تا برند شما به عنوان یک نام خانوادگی شناخته و استفاده شود.

چگونه آگاهی از برند را ایجاد کنیم؟

آگاهی از برند در بین مخاطبان و عموم مردم یک شبه اتفاق نمی افتد. همچنین از یک تبلیغات ساده یا کمپین بازاریابی نیز حاصل نمی شود.

آگاهی قوی از برند نتیجه تلاش‌های همزمان چندگانه و فراتر از تلاش برای جذب مشتریان پولی است.

اگر انتظار دارید با اجرای چند کمپین تبلیغاتی محصولات ، آگاهی از برند خود را افزایش دهید ، از مسیر بسیار دور هستید. نه تنها مصرف کننده بر روی محصول تمرکز خواهد کرد (نه بر روی برند) ، بلکه تبلیغات نیز بیش از یک فروش ساده تاثیر نخواهد داشت.

در ادامه چند راه برای ایجاد یک بنیاد مستحکم و ایجاد تاثیر ماندگار بر مخاطبان را می بینیم :

1- یک شخص باشید ، نه یک شرکت.

وقتی با یک دوست جدید آشنا می‌شوید ، چه چیزهایی را درباره او دوست دارید بفهمید؟ من دوست دارم درباره سرگرمی‌ها ، علاقه‌مندی‌ها ، چیزهایی که دوست دارند یا نمی‌پسندند بیشتر بدانم. همچنین به این توجه می‌کنم که چطور و درباره چه چیزهایی صحبت می‌کنند و چه چیزهایی آن‌ها را هیجان‌زده می‌کند.

این ویژگی‌ها هستند که برند شما باید درباره خودش بگوید و معرفی کند. برای اینکه تأثیرگذاری بر مخاطبان خود داشته باشید ، باید خود را به عنوان یک شرکتی که محصولاتی را فروش می‌دهد نشان ندهید. چگونه خود را تعریف می‌کنید؟ اگر در حال معرفی برند خود به یک دوست جدید باشید ، از چه کلماتی استفاده خواهید کرد؟

2- شخصیت اجتماعی داشته باشید.

درونگرا یا برونگرا ، پرحرف یا ساکت ، انسان‌ها از تعامل اجتماعی و گذراندن وقت با یکدیگر سود می برند. این روشی است که باعث برقراری ارتباط ، یادگیری مطالب جدید و شناخته شدن توسط دیگران می‌شود.

در مورد برند ها نیز همین طور است. اگر فقط در زمان فروش و یا دریافت پشتیبانی سعی در ایجاد ارتباط کنید ، چیزی فراتر از یک کسب و کار با هدفی خاص ، شناخته نخواهید شد(در مورد افراد نیز این مسئله صادق است).

برای افزایش آگاهی از برند خود ، باید اجتماعی باشید. با پرسیدن سوال ، نظر دادن در مورد پست ها ، یا اشتراک گذاری محتوایی که دوست دارید ، با مخاطبان خود در تعامل باشید. با حساب های اجتماعی خود به گونه ای رفتار کنید که گویی فردی هستید که سعی در دوستیابی دارد ، نه کسب و کاری که به دنبال درآمد است.

تحقیقات نشان می دهد که بیش از 50 درصد از شهرت برند ناشی از جامعه پذیری آنلاین است. اجتماعی بودن منجر به آگاهی بیشتر و به سادگی شناخته شدن می شود.

3- یک داستان بگویید.

داستان گویی (Storytelling) یک تاکتیک بازاریابی فوق العاده قدرتمند است ، چه در حال بازاریابی محصولات یا تبلیغ برند خود باشید. چرا؟ زیرا چیزی واقعی را به مخاطبان شما می دهد تا با آن ارتباط برقرار کنند.

ایجاد یک روایت در مورد برند ، آن را انسانی می کند و به آن عمق می بخشد. در هم تنیدن این داستان و بازاریابی ، برند شما را نیز همراه با محصولات یا خدماتتان ، بازاریابی می‌کند.

داستان شما باید درباره چیزی باشد؟ هر چیز واقعی. می‌تواند داستان بنیانگذار ، داستانی درباره چگونگی ایجاد اولین محصول شرکت ، یا داستان کوچکی درباره چگونگی موفقیت کسب و کار کوچک شما به این دنیای بزرگ باشد.

مردم دوست دارند داستان هایی درباره یکدیگر بشنوند. اصالت تاثیرگذار است و می تواند منجر به افزایش آگاهی از برند شود.

4- اشتراک گذاری را آسان کنید.

به هر صنعتی که تعلق دارید ، هر محصولی که ارائه می‌دهید و هر استراتژی بازاریابی‌ که دنبال می‌کنید ، برای مخاطبانتان ارائه‌ی محتوایی قابل اشتراک گذاری باشد. این محتوا می‌تواند شامل پست‌های وبلاگ ، محتوای تبلیغاتی ، ویدیوها ، پست‌های شبکه‌های اجتماعی یا صفحات محصول باشد. مهم نیست که چه محتوایی است ، مهم این است که به راحتی به اشتراک گذاشته شود.

بازاریابی دهان به دهان موثرترین راه برای ایجاد اعتماد و آشنایی در بین مشتریان است. اگر کسی ببیند که یکی از دوستان یا اعضای خانواده محصول یا خدماتی را توصیه می کند ، به آن محصول و برند توجه خواهد کرد. آیا این برند ارزش بررسی دارد؟ آیا آن ها محصولات عالی دیگری دارند که بتوانم به آن ها اعتماد کنم؟ حساب های اجتماعی آن ها چیست و در مورد چه چیزی صحبت می کنند؟

اگر به قابلیت انتشار محتوای راحت را فراهم کنید ، مشتریان با کلیک بر روی دکمه “اشتراک‌گذاری”، به سادگی برای شما آگاهی برند را بالا خواهند برد.

آگاهی از برند در مورد تاثیرگذاری است. موضوع این ارتباط ، برقراری تعامل با مخاطبان ، فراتر از آن که فقط از آنها پول ، مشارکت یا وفاداری بخواهید است.

تصور کنید با یک فرد جدید آشنا شده اید که می خواهد دوست شما باشد. اگر او هر یک از موارد بالا را بخواهد ، احتمالا می خندید و عبور می کنید ، درست است؟ این رویکرد نه تنها یک نگاه سطحی به دوستی است ، بلکه هیچ تأثیر ماندگاری بر شما نمی گذارد. همین امر در مورد ایجاد آگاهی از برند در بین جامعه نیز صدق می کند.

استراتژی آگاهی از برند

می دانید که چگونه از پایه شروع به ایجاد آگاهی از نام تجاری خود کنید. اکنون زمان آن است که یک استراتژی ساده و در عین حال قدرتمند برای آگاهی از نام تجاری خود را تنظیم کنید که چرخ بازاریابی را بچرخاند.

برای آگاهی بیشتر از چرخ بازاریابی لطفا مقاله بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) چیست؟را ببینید.

1- ارسال مطلب در وبسایت های مرتبط

وبلاگ نویسی مهمان یکی از بهترین راه ها برای افزایش آگاهی از برند با کمترین تلاش است. شما می توانید از ترافیکی که در حال حاضر به وب سایت دیگری وارد می شود استفاده کنید و در عین حال محتوای مفید و مرتبطی را به برند خود جلب کنید.

به عبارت دیگر ، شما نه تنها دارید افرادی که هنوز آماده خرید نیستند ترغیب می کنید که محصول شما را بخرند ، بلکه با استفاده از صدای برند خود نوشته و خود را به عنوان ، اول یک انسان و دوم یک شرکت معرفی می‌کنید. یک جایگزین عالی برای نوشتن مطلب مهمان ، انتشار محتوای تبلیغاتی (رپورتاژ آگهی) در وبسایت‌های خاص است.

2- بازاریابی مشترک

بازاریابی مشترک راهی عالی برای ایجاد آگاهی از برند است. نه تنها به این دلیل که از مخاطبان برند دیگری بهره می برید ، بلکه می تواند شخصیت شما و آنچه را که در بازار ارائه می دهید برجسته کند.

3- تبلیغات

در ابتدای مقاله دیدیم که تبلیغات به اندازه ای که آگاهی از محصول ایجاد می کند ، باعث آگاهی از برند نمی شود. به این حال باعث می شوند افراد برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد برند ما ، ترغیب شوند.

می‌توانید با تبلیغات آنلاین شروع کنید ، که شامل رسانه‌های اجتماعی پولی و PPC می‌شود. اگر می‌خواهید واقعاً در همه جا ظاهر شوید و کمپین‌های پیچیده‌تری را در مقیاس انبوه راه‌اندازی کنید ، می‌توانید کمپین‌های تبلیغاتی در اپلیکیشن ها راه‌اندازی کنید.

4- استفاده از چهره های برجسته

ممکن است برای شرکت‌های کوچک ممکن نباشد ، اما اگر بودجه داشته باشید ، در نظر بگیرید که یک بازیگر یا سخنگو را برای نمایندگی از شرکت استخدام کنید.

این کار به شما امکان می دهد نه تنها برند خود را ، همانطور که در بخش قبل گفتیم ، انسانی کنید ، بلکه احساس خدمات دوستانه و آشنا که مشتریان می‌توانند انتظار داشته باشند را هم القا کنید.

لازم نیست حتما یک فرد استخدام کنید. می توانید از یک شخصیت کارتونی خیالی برای این کار استفاده کنید.

GEICO (شرکت‌ بزرگ بیمه ی آمریکایی) یک مثال عالی از این موضوع است. گایکو از یک مارمولک بامزه انیمیشنی برای ایجاد حس دوستانه در بین جامعه هدف خود بهره می برد. یک عروسک متحرک ممکن است راهی مقرون به صرفه اما به همان اندازه موثر برای چهره‌ دادن به برند شما باشد.

5- استفاده از تصویر یا نماد

نایک دیگر حتی نایک نیست. یک علامت تیک است. لحظه‌ای که آن علامت را می‌بینید ، می‌دانید که نایک است.در مورد سیب گاز زده چه فکر می کنید؟

سیب گاز زده در آگاهی از برند apple

این تصویر فقط در مورد لوگو نیست ، هر چند که می‌تواند بخشی از لوگوی شما باشد. با تیم برندینگ خود یا یک طراح گرافیک آزاد به منظور ایجاد یک نماد صحبت کنید که به طور گسترده در بازاریابی ، تبلیغات و کمپین‌های شما استفاده می‌شود. همچنین می‌توانید از شرکت‌هایی مانند اپل ، نایک و … الگو بگیرید و این نماد را در بسته‌بندی و طراحی محصولات خود نیز به کار ببرید.

نمونه استفاده از تصویر در بسته بندی

6- شعار کوتاه و جذاب

هنگامی که عبارت “زیبا ، پیشرو ، مطمئن” را می‌شنوید ، فورا به برند فکر می‌کنید. ایجاد یک شعار کوتاه از دستورالعمل‌های مهم یک استراتژی قوی و روشی آسان و ساده برای افزایش آگاهی از برند است.

استفاده از شعار برای آگاهی از برند

مطمئناً سخت است ، همه چیزهایی را که در مورد آن هستید را در یک جمله کوتاه خلاصه کنید. باید توضیح دهد که چگونه متفاوت هستید، چه چیزی ارائه می دهید و چرا مشتریان باید شما را انتخاب کنند.

چگونه آگاهی از برند را افزایش دهیم؟

حالا آگاهی افراد از برند شما به خوبی شکل گرفته و آن‌ها بدون دیدن تبلیغی درباره شما صحبت می‌کنند. اما چه اقداماتی برای گسترش آگاهی از برند می‌توانیم انجام دهید؟ به عنوان یک برند چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم تا به طور مداوم در جهت افزایش آگاهی از آن در حرکت باشیم؟

در ادامه چند ایده افزیش آگاهی از برند فراتر از استراتژی های اولیه را می بینیم :

1- نسخه رایگان (freemium)

برای برخی از محصولات و خدمات این امکان وجود دارد که نسخه ی رایگانی از آن را در اختیار مخاطبان قرار دهیم. ارائه گزینه فریمیوم به مشتریان این امکان را می دهد که قبل از خرید ، طعم برند و محصول ما را بچشند. این فرصتی است که قبل از خرید امتحان کنیم که محصول ما از نظر فنی می تواند برای همیشه دوام داشته باشد.

ارائه یک گزینه فریمیوم با این شرط که واترمارک برند بر روی هر بخش عمومی از محصول یا خدمات نشان داده شود ، معمول است. احتمالا نسخه های رایگان اپلیکیشن های موبایل را دیده اید که به جای دریافت پول ، به شما تبلیغات نشان می دهند.

نسخه فریمیوم بیشتر در نرم افزارها و محصولات دیجیتال قابل ارائه است.

بسته به نوع تجارت و پیشنهاد محصول ، Freemium ممکن است بهترین راه برای افزایش آگاهی از برند در بین مخاطبان باشد.

2- ایجاد محتوای رایگان

امروزه، تولید محتوا آسان‌تر از همیشه است که چیز خوبی است. زیرا مصرف‌کنندگان امروزی برای هر سوال و مسئله ای به اینترنت مراجعه می‌کنند.

محتوا یک راه جذاب برای افزایش آگاهی از نام تجاری است. زیرا ساده ترین راه برای نشان دادن شخصیت و به اشتراک گذاشتن نظرات و شرایط در مورد مسائل است. دو مؤلفه اصلی که برند را شخصیت می بخشد و انسانی می کند.

لازم نیست محتوا به صورت مکتوب باشد. شما همچنین می‌توانید محتوا را به صورت ویدیو ، اینفوگرافیک ، پادکست (که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت) و موارد دیگر ایجاد کنید. محتوای نوشتاری مانند وبلاگ‌ها و راهنماهای قابل دانلود احتمالاً ساده‌ترین هستند ، اما قطعا تنها گزینه نیستند.

محتوا نباید فقط در وب سایت شما باشد. پست های مهمان و محتوای تبلیغاتی فرصت هایی را برای حضور در مقابل مخاطبان جدید و تنوع بخشیدن به نوع محتوا فراهم می کند.

اگر برند شما در حال تولید محتوا نیست ، ممکن است برخی از فرصت‌های اصلی آگاهی از برند را از دست بدهید. محتوا راه شگفت‌انگیزی برای برقراری ارتباط واقعی با مخاطبان در حالی که نام برند خود را در مقابل آن ها قرار می‌دهید ، فراهم می‌کند.

3- حمایت مالی از رویدادها

در چند جشنواره ، کنسرت ، نمایشگاه و رویداد شرکت کرده اید؟ این نوع رویدادها معمولاً بدون حمایت های مالی ممکن نیست. (به یک تی شرت ، کیف یا کتاب که احتمالاً در این رویداد برداشته اید ، نگاهی بیندازید. نام های تجاری را می بینید؟)

حمایت مالی یک راه مطمئن برای نشان دادن نام تجاری در مقابل صدها ، هزاران یا میلیون‌ها نفر است که احتمالاً مخاطبین هدف ما در بین آن ها قرار دارند. از بنرها گرفته تا آگهی‌ها و بطری‌های آب ، اگر از یک رویداد حمایت مالی کنید ، نام برند شما در همه جا خواهد بود.

حمایت مالی از یک رویداد به شما امکان می دهد تا نام برند خود را بر روی یک رویدادی که با شخصیت ، علایق و هدف کسب و کار شما هم خوانی دارد ، قرار دهید. به این ترتیب ، مصرف کنندگان بعد از آن برند شما را و این رویداد و ظاهر و شخصیت آن مرتبط خواهند دانست. همچنین این کار  می تواند به شرکت شما در جذب مخاطبین متخصص در صنعت کمک کند. حرفه ای ها برای سرگرمی به رویدادها نمی روند. آنها برای آشنایی با جدیدترین تحولات صنعت در آن حضور می یابند.

این چیزی بیش از یک غرفه بودن در دریایی از غرفه‌ها است. با حضور به عنوان یک حامی ثابت ، خود را به عنوان یک رهبر ، در ذهن شرکت‌کنندگان تثبیت خواهید کرد. نکته کلیدی این است که در حمایت مالی خود ثابت قدم باشید.

4- شخصیت بخشی به برند

برای اولین قدم ، برندتان را مانند یک انسان در نظر بگیرید و داستانش را تعریف کنید. قدم بعدی این است که این شخصیت را در بازاریابی ها وارد کنید.

وقتی محصولات و خدمات خود را به همراه “شخصیت” بازاریابی می کنید ، نمی توان جلوی افزایش آگاهی از برند خود را گرفت. زیرا برند شما از طریق تبلیغات ، به خوبی نمایش داده خواهد شد. البته مصرف کنندگان به محصولی که در حال بازاریابی هستید توجه خواهند کرد ، در عین حال شخصیت برند را نیز تجربه خواهند دید.

این یک استراتژی عالی برای ترکیب کمپین های بازاریابی سنتی با کمپین های آگاهی از برند است.

ایجاد و رشد آگاهی از برند یک فرآیند بی پایان است ، همانطور که حفظ یک دوستی یا رابطه هرگز واقعاً پایان نمی یابد.

چگونه آگاهی از برند را اندازه گیری کنیم؟

چگونه بدانیم که تلاش‌های ما برای آگاهی از برند مؤثر است؟ که نیاز به تغییر جهت ، برتری در رقابت یا رفع بحران داریم؟ درست مانند هر معیار بازاریابی دیگر ، ما آن را اندازه می گیرید.

آگاهی از برند با استفاده از ترکیبی از معیارهای کمی و کیفی اندازه گیری می شود تا ببینیم تلاش های بازاریابی ما در طول زمان چقدر خوب کار می کنند.

این پاراگراف ار ابتدای مقاله را یادتان می آید:

آگاهی از برند ممکن است مفهومی مبهم به نظر برسد و در حقیقت همین طور است. برای بازاریابان و صاحبان مشاغلی که دوست دارند موفقیت را با اعداد تمیز و مرتب ارزیابی کنند ، آگاهی از برند می تواند آزار دهنده باشد.

درست است! آگاهی از برند را نمی توان به معنای سنتی اندازه گیری کرد. اما ، همچنان می توانیم فعالیت ها و معیارهایی را بررسی کنیم که به شما کمک می کند جایگاه برند خود را از نظر محبوبیت و آگاهی مصرف کننده بسنجید.

در ادامه ، ما چند روش برای سنجش آگاهی از برند را بررسی می کنیم و یاد می گیریم که کجا می توانید مسیر خود را تغییر دهید.

6 روش برای اندازه گیری آگاهی از برند

روش‌های اندازه‌گیری آگاهی از برند به دو دسته تقسیم می‌شوند: کمی و کیفی. روش‌های کمی از داده‌های عددی برای تعیین رشد استفاده می‌کنند. در حالی که روش‌های کیفی ارزش ذهنی را اندازه‌ می گیرند.

  • سنجه های کمی آگاهی از برند

این اعداد می توانند به شما کمک کنند تا تصویر کلی آگاهی از برند خود را ترسیم کنید. برای اندازه گیری کمی، این معیارها را بررسی کنید:

1- ترافیک مستقیم

ترافیک مستقیم تعداد ورودی افرادی است که مستقیما ادرس سایت و یا برند شما را تایپ می کنند. تعداد ترافیک مستقیم می گوید که بازاریابی شما چقدر افراد را به بازدید از وب سایت ، ترغیب می کند. این معیار مهمی است ، زیرا بسیاری از مخاطبان امروز از طریق رسانه‌های اجتماعی ، تبلیغات ، یا با تایپ کلمات کلیدی مرتبط با نام برند یا محصول شما به شناخت برند می‌رسند. وقتی مخاطبان به صورت مستقیم به سایت شما مراجعه می‌کنند ، به این معنی است که قبلاً با نام برند آشنا بوده‌اند.

2- تعداد بازدید سایت

این عدد فقط به ترافیک کلی سایت اشاره دارد و به می‌گوید چند نفر به محتوا مراجعه کرده و با برند شما زمان گذرانده اند. این عدد به شما نمی‌گوید که مخاطبان از کجا آمده‌اند ، اما اهمیتی ندارد زیرا آنها از برند آگاه شده و سایت شما را بررسی کرده‌اند.

3- تعامل اجتماعی (Social Engagement)

Engagement در واقع به فالوورها ، لایک‌ها ، ریتوییت‌ها ، کامنت‌ها و سایر واکنش‌های کاربران به پست‌ها و محتوای شما اشاره دارد. این معیار نشان دهنده تعداد افرادی است که آگاهی از برند شما دارند و با آن تعامل می کنند و همچنین اهمیت محتوای شما است. به عنوان مثال ، سایت‌هایی مانند analisa.io می‌توانند امتیاز خاصی برای تأثیر شما در اینستاگرام بدهند.

  • معیارهای کیفی آگاهی از برند

این جا ، جایی است که “امتیاز” آگاهی از برند کمی مبهم می شود. اما این تاکتیک‌ها همچنان می‌توانند  کمک کنند تا بسنجید چه کسی و چند نفر از برند شما آگاه هستند. برای اندازه گیری کیفی ، سعی کنید:

1- جستجو در گوگل و تنظیم Google Alerts

این کار باعث می‌شود که با روند صحبت‌ها درباره برندتان ، آشنا شوید.  اطلاع می‌دهد که آیا خبری درباره برندتان در رسانه‌های دیگر منتشر شده است یا خیر. همچنین کمک می‌کند تا با نظارت بر فضای آنلاین برندتان ، به وسعت بیشتری دست یابید.

2- گوش دادن به شبکه های اجتماعی (Social listening)

چه کسی برند شما را تگ می کند. آن را در نظرات خود ذکر می کند یا از هشتگ شما در پست های خود استفاده می کند؟ تمام موارد را تا حد امکان بررسی کنید و به آن ها پاسخ مناسب بدهید.

هرچه مخاطبان بیشتر در مورد برند شما در رسانه های اجتماعی بحث کنند ، بیشتر از آن آگاه می شوند.

3- اجرای نظرسنجی های آگاهی از برند

این فرایند شامل دریافت بازخورد مستقیم از مشتریان و مخاطبان است. این نظرسنجی ها نه تنها به درک میزان آشنایی جامعه با نام تجاری کمک می کند ، بلکه نشان دهنده نوع نگاه آن ها نیز هست.

می‌توانید با استفاده از فرم سازهای آنلاین ، نظرسنجی ها را منتشر کرده و آنها را در شبکه های اجتماعی یا به صورت مستقیم با مشتریان خود به اشتراک بگذارید.

این معیارهای کمّی و کیفی به ما کمک خواهد کرد تا درک بهتری از آگاهی مردم درباره برند خود داشته باشیم. البته هرگز نمی‌توان آن را به صورت کامل اندازه گیری کرد ، اما از طریق این اندازه گیری ها ، می توانیم به موفقیت کمپین های خود و ارتباط با مخاطبانمان کمک کنیم. در هر صورت ، از اشتباهات معمول در اندازه گیری آگاهی برند پرهیز کنید.

4 اشتباه رایج در اندازه گیری میزان آگاهی از برند

1- عدم توافق بر روی معنای دقیق آگاهی از برند

مفهوم آگاهی از برند برای هر شخص متفاوت است. رئیس شرکت ممکن است فکر کند که معنی آن صرفاً به معرفی برند به تعداد زیادی از افراد برمی‌گردد. مدیر محتوا ممکن است به یک زیرمجموعه خاص از مخاطبان ، کسانی که احتمال تبدیل شدن به سرنخ دارند ، علاقه‌مند باشد. تیم روابط عمومی شاید می‌خواهد خبرنگاران و مصرف‌کنندگان با نام برند شما آشنا شوند.

عدم توافق با اعضای تیم در مورد اینکه دقیقاً چگونه آگاهی از برند را تعریف می کنید ، می تواند انتظارات را نادرست و کمپین شما را دچار اشتباه کند. بنابراین قبل از اینکه وارد طوفان فکری کمپین شوید ، با همه ذینفعان بر روی یک هدف خاص آگاهی از برند به توافق برسید.

2- انتظار بیش از حد از محتوا

ما می‌خواهیم در سایت‌های برتر حضور پیدا کرده و بسیاری از کاربران راجع به [محصول ، برنامه ، قرعه کشی و غیره] جدید ما در شبکه‌های اجتماعی بحث کنند. اما نمی‌خواهیم از اخبار روز به عنوان فرصت تبلیغاتی استفاده کنیم. این محتوا باید همواره مورد توجه باشد و در طول زمان باعث جذب ترافیک ارگانیک شود. همچنین نرخ تبدیل را نیز افزایش دهد. آیا می‌توانید ما را در این مورد همراهی کنید؟

البته هزینه آن نیز زیر 5 میلیون تومان باشد! 

بسیاری از مشتریانی که به ما مراجعه می کنند ، درخواست هایی شبیه به این دارند.

سه نمونه از محتوای موجود در مورد محصول جدید یک برند نسبتاً ناشناخته را نام ببرید که توجه بسیاری از رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌ها را به خود جلب کرده است. حجم قابل توجهی از ترافیک ارگانیک را در طول زمان به دست کسب کرده ، و فروش یا سرنخ بسیاری را به ارمغان می‌آورد… و البته هزینه ای هم نداشته است.

3- عدم اطمینان از تاثیر آگاهی بر درآمد نهایی

ما باید تبدیل های مستقیم و غیرمستقیم به دست آمده از تمام کمپین های آگاهی از برند خود را در طول زمان اندازه گیری کنید. این تصویر بسیار دقیق‌تری از اینکه آیا تلاش‌های ما به نتیجه نهایی کمک می‌کند یا نه، ترسیم می‌کند. منظور از درآمد نهایی ، خرید یا ایجاد سرنخ است.

اما اگر محتوای آگاهی از برند  به درآمد یا سرنخ‌های جدید منجر نمی شود ، این بدان معنا نیست که تمام تلاش ها از بین رفته است. کمپین‌های آگاهی از برند تنها می‌توانند ما را به در خانه مشتریان احتمالی ببرد. برای ادامه جلب رضایت آن ها ، نیاز به انجام کارهای دیگری داریم.

به احتمال زیاد در فرآیند تبدیل ، پیچیدگی هایی وجود دارد. بنابراین حداقل باید بتوانیم نشان دهیم که کمپین های آگاهی از برند شما ترافیک معنی داری کسب می کنند. این می تواند برای کشف این پیچیدگی ها بسیار ارزشمند باشد و به ما در اولویت بندی پروژه های آینده کمک کند.

به طور منظم ، بر کمپین‌های آگاهی از برند خود نظارت کنید و به دنبال ترافیک با کیفیت باشید ، هم در سطح هر کمپین و هم در موجموع. به شخصه ، من ترجیح می‌دهم توجه مشتریانم را به ترافیک کلی و افزایش آن جلب کنم ، زیرا برخی از کمپین‌ها واقعا خوب عمل می‌کنند و نمی‌خواهم آن‌ها را به دلیل افت های جزئی که نشانگر عملکرد واقعی نیستند ، تحت تاثیر قرار دهم.

همچنین تاثیرگذاری بر افزایش ترافیک ، سرنخ ها یا درآمد را فراموش نکنید. به عنوان مثال ، کمپین های آگاهی از برند می تواند اعتبار وب سایت را به طور کلی افزایش دهد ، و احتمال اینکه برای کلمات کلیدی که ترافیک ارگانیک بیشتری را به ارمغان می آورند ، رتبه ی بهتری کسب کند. یا اگر یکی از کمپین‌های آگاهی از برند یک برنامه ارجاع بود ، مشتریان فعلی شما ممکن است لینک ارجاع را برای دوستانتان ارسال کرده باشند ، اما آن دوستان کلیک نکرده کرده اند. سپس شاید چند هفته بعد نام تجاری شما را به خاطر بیاورند و مستقیماً به سایت بروند.

4- انتظار نتایج سریع

رند فیشکین (بنیانگذار MOZ) یک ارائه فوق العاده در مورد اینکه چرا بازاریابی محتوا شکست می خورد ارائه کرد. او می گوید یکی از دلایل اصلی این است که شرکت ها انتظارات غیر واقعی دارند. اکثر شرکت‌ها وقتی اولین کمپین خود را راه‌اندازی می‌کنند دلسرد می‌شوند. با این حال ، بازاریابی محتوا می تواند سخت باشد. برای ایجاد آن ممکن است خلاقیت ، آزمایش و خطای زیادی لازم داشته باشیم.

کمپین های آگاهی از برند نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به ویژه زمانی که برای اولین بار شروع به کار می کنید ، زیرا جامعه و “شواهد اجتماعی”  ندارید تا به مخاطبان نشان دهید که محبوب هستید. همه این ها در طول زمان ساخته می شوند. دستیابی به نتایج بزرگ در همان لحظه معمول نیست. بنابراین به این نکته توجه کنید و قبل از اینکه تصمیم بگیرید به سراغ استراتژی دیگری بروید ، به ردیابی نتایج کلی همه کمپین‌های خود ادامه دهید.

سه حقیقت در مورد دستیابی به آگاهی از نام تجاری

1) محتوا باید برای تعداد زیادی از افراد جذابیت داشته باشد.

این همان چیزی است که تضمین می‌کند که پوشش رسانه‌ای و اجتماعی زیادی داشته باشید (اگر این روشی است که آگاهی از برند را می‌سنجید).

در نهایت ، کسب بیشترین تحلیل رسانه‌ای و اجتماعی به میزانی که شما می‌خواهید ، نه تنها به یک استراتژی برمی‌گردد ، بلکه یک بازی اعداد و ارقام است. شما باید محتوایی را ایجاد کنید که برای تعداد بیشتری از افراد جذاب باشد ، در عین حالی با برند شما سازگار است.

2) ما فقط می توانید چند معیار کلیدی را انتخاب کنید ، نه همه آنها.

تلاش برای دستیابی به هر معیار ممکن باعث می‌شود که کمپین شما کارهای متفاوت زیادی را انجام دهد. شاید برآوردن همه معیارها جذاب باشد ، اما کمپین را دچار انحراف و شکست می کند. برخی از معیارها ممکن است بر خلاف هم عمل کنند. به عنوان مثال احتمال دارد وقتی بر روی افزایش حجم ترافیک ورودی کار می کنید ، نرخ تبدیل کاهش یابد.

علاوه بر این ، باعث ورود بسیاری از پارامترهای خلاقانه غیر ضروری در طوفان فکری می شود. در حالی که این امکان وجود دارد که کمپینی ایجاد کنید که معیارهای متعددی داشته باشد ، اما شاید بهتر باشد این کار را نکنید. یک طوفان فکری با یک چک لیست طولانی که هر ایده باید از آن پیروی کند ، ایده پردازی را دشوارتر می کند.

3) تبدیل مستقیم (Direct conversion) معمولا معیار خوبی برای سنجش آگاهی از برند نیست.

مطمئناً ، محتوای ممکن است بازدیدکنندگان را تشویق کند که محصول شما را بخرند یا فوراً در خبرنامه شما ثبت نام کنند. اما احتمالاً آنها محتوای شما را پس از دیدن آن در اینستاگرام یا سایت مورد علاقه خود پیدا کرده اند. وقتی به طور تصادفی با آن برخورد کردند ، در حالت مرور بودند. نه حالت تحقیق یا خرید.

احتمال اینکه آنها برای اولین بار در مورد نام تجاری شما بشنوند و تصمیم به همان موقع تصمیم به خرید(یا هر تبدیل دیگر) کنند بسیار بعید است. بنابراین نباید موفقیت کمپین های آگاهی از برند خود را تنها با این معیار اندازه گیری کنید. قطعاً باید کمپین‌های آگاهی از نام تجاری خود را زیر نظر داشته باشید تا ببینید آیا این کمپین‌ها به تبدیل‌ (مستقیم یا غیرمستقیم) کمک می‌کنند یا نه. اما استفاده از تبدیل‌های مستقیم به عنوان تنها معیار موفقیت کوتاه‌مدت می‌تواند شما را در معرض شکست قرار دهد.

تحریر و تدوین:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *