بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) در واقع راهی برای جلب اعتماد مخاطبان ، ارائه راه حل و ایجاد رابطه مستحکم و بلند مدت با مشتریان است.
بازاریابی درون گرا به کسب و کارها کمک می کند که از طریق محتوا ، دید مشتریان را به گونه ای تغییر دهند که آن ها این رابطه را به عنوان “فروشنده-خریدار” نبینند.
ممکن است اصطلاح «محتوا پادشاه است» را شنیده باشید. حقیقتا در مورد بازاریابی درونگرا ، همینطور است.
از نظر دیجیتال مارکتینگ ، این به معنای استفاده از ترکیبی از کانال های بازاریابی – معمولاً بازاریابی محتوا ، بهینهسازی موتور جستجو (SEO) و رسانههای اجتماعی – به روشهای خلاقانه برای جلب توجه مردم است. هدف یک کمپین بازاریابی درونگرای موفق ، افزایش دسترسی و هدایت ترافیک ، تعامل و تبدیل مخاطبان با کیفیت با استفاده از انواع رسانه ها خواهد بود.
در این استراتژی هدف ما توانمندسازی مخاطبین است. هر چقدر در هر مرحله از سفر مشتری به او ارزش بیشتری ارائه دهیم ، موفق تر خواهیم بود. در واقع از دیدگاه این روش ، موفق ما در گرو موفقیت مشتری است.
بازاریابی درون گرا را در سه سطح انجام می دهیم :
جذب : جذب افراد مناسب با محتوا و مکالمات ارزشمند که ما را به عنوان مشاور قابل اعتمادی معرفی می کند.
تعامل : ارائه بینش ها و راهحل هایی که با نقاط درد مشتریان و اهداف آن ها هم خوانی دارد تا احتمال خرید از ما بیشتر شود.
تجربه لذت بخش : ارائه کمک و پشتیبانی برای توانمندسازی مشتریان برای موفقیت در خریدشان.
هنگامی که مشتریان موفقیت را پیدا می کنند و آن را با دیگران به اشتراک می گذارند ، خریداران جدیدی را به سازمان شما جذب می شود و یک حلقه خود پایدار ایجاد می کند. به این ترتیب سازمان شما شتاب می گیرد. به همین دلیل است که روش درونگرا به عنوان پایه ای قوی برای چرخه بازاریابی (flywheel) شما عمل می کند.
بازاریابی درونگرا در مقابل بازاریابی برون گرا
بازاریابی برونگرا (Outbound marketing) یک شکل وقفهای از بازاریابی است که در آن پیام یا محصولی را از طریق تماسهای سرد ، ایمیلهای سرد و غیره به مشتری ارسال میکنید.
در بازاریابی درونگرا برعکس است. ما محتوای مفیدی برای مخاطبان خود ایجاد می کنیم که در صورت نیاز مخاطبان به دنبال آن هستند. بازاریابی درون گرا یک استراتژی است که در آن محتوای رسانههای اجتماعی ایجاد میکنید که آگاهی برند را گسترش میدهد تا مردم درباره شما بیاموزند. ممکن است برای کسب اطلاعات به وبسایت شما مراجعه کنند ، به محصول شما علاقه نشان دهند و به طور بالقوه خرید انجام دهند.
در حالی که برخی از استراتژیهای برونگرا زمان و تلاش زیادی را میطلبند و ممکن است منجر به نتیجه نشوند. استراتژیهای درون گرا به شما این امکان را میدهند که مخاطبانی را درگیر کنید که میتوانید به راحتی آنها را به خریدار تبدیل کنید.
مزایای بازاریابی درونگرا
1- با ایجاد ترافیک با کیفیت به مخاطبان مناسب در مکان مناسب دسترسی پیدا می کنید.
با تمرکز بر روی دستیابی به مخاطبان مناسب در مکان های مناسب ، می توانید مشتریان هدف را برای دستیابی به اهداف بازاریابی دیجیتال خود جذب کنید. این جایگزینی برای صرف پول برای جذب ترافیک از افرادی است که بعید است هرگز خریدی انجام دهند.
2- میزان اعتماد مشتریان را افزایش می دهید.
بازاریابی درونگرا به معنای ارائه اطلاعات مورد نظر مشتریان بالقوه – حتی اگر آنها آن را ندانند – به روشی خلاقانه و جذاب است. این در مورد افزایش فروش ناخواسته در هر فرصتی نیست. با استفاده از بازاریابی درون گرا در جهت ارائه نام تجاری خود به عنوان یک منبع مفید و قابل اعتماد ، این امید وجود دارد که هنگامی که زمان خرید فرا رسید ، به سراغ شما بیایند.
3- از وابستگی بیش از حد به یک کانال جذب و فروش ، جلوگیری می کنید.
با جذب ترافیک باکیفیت از منابع مختلف – جستجوی ارگانیک ، ارجاعات رسانه های اجتماعی ، ارجاعات از وب سایت های دیگر که در مورد کار شگفت انگیز شما صحبت می کنند – اتکا به یک کانال خاص و در نتیجه ریسک مرتبط را کاهش می دهید.
چه زمانی باید از بازاریابی درون گرا استفاده کنیم؟
اگر در یکی از موقعیت های زیر قرار دارید ، احتمالا بهترین را برای شما این استراتژی است.
1- شما مخاطبان هدف خود را میشناسید.
اگر میدانید چه کسانی را هدف قرار دهید ، بازاریابی درونگرا میتواند راهی عالی برای جذب آن ها باشد. سئو یک مثال عالی از این موضوع است. اگر در مورد کلمات کلیدی مرتبط تحقیق انجام دهید ، میتوانید از آنها در سایت و وبلاگ خود برای جذب افراد مناسب استفاده کنید.
2- می خواهید مخاطب با شما تعامل ایجاد کند.
اگر به دنبال مکالمه یا ایجاد تعامل هستید ، تکنیک های بازاریابی درونگرا بسیار موثر هستند. نظرسنجی ها می توانند در این سناریو عالی باشند و نه تنها باعث ایجاد تعامل شوند ، بلکه بینش بیشتری را در مورد مخاطبان شما ارائه دهند. این ممکن است برای هر کسی که مثلاً در صنعت مراقبت های بهداشتی به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد نظرات یک محصول یا درک برند است ، مفید باشد.
3- به دنبال سرنخ های با کیفیت هستید.
وقتی نوبت به سرنخها میرسد ، کیفیت بالاتر از کمیت است. به عنوان مثال ، اگر در حوزه فروش چیلر کار می کنید ، می توانید یک کتاب الکترونیکی در مورد “راهنمای خرید چیلر” ارائه می دهد. با استفاده از این راهنما اعتماد بهترین خریدارن اختمالی را برای تماس با شما جلب می کنید. علاوه بر این می توانید اطلاعات آن ها را بر هدف گذاری مجدد جمع آوری کنید.
4- نرخ بازگشت سرمایه(ROI) باید اندازه گیری شود.
اگر می خواهید عملکرد را به طور مداوم پیگیری و اندازه گیری کنید و در صورت نیاز محتوا را تغییر دهید از بازاریابی درون گرا استفاده کنید. همانطور که ROI برای مدیران ارشد اهمیت بیشتری پیدا می کند ، باید کمپین ها را برای تخصیص بودجه و منابع ارزیابی کنید.
5- شما یک چرخه فروش طولانی دارید.
برای بسیاری از مشاغل (مخصوصا در B2B) ، چرخه طولانی فروش عادی است. احتمالا مخاطب نیاز به اطلاعات و راهنمایی دارد و ویدئوها می تواند مفید باشد. یک مجموعه ویدیویی با یک متخصص یا کارمند با مهارت در یک زمینه خاص در نظر بگیرید. برای تعیین اثربخشی می توانید میزان مشارکت را اندازه گیری کنید.
6- بودجه شما کم یا محدود است.
یک کمپین inbound marketing می تواند مقرون به صرفه باشد. اگر نیازهای مخاطبان را بشناسید و راه حلی ارائه دهید ، وبلاگ راه بسیار خوبی برای جذب مخاطب است. به یاد داشته باشید که در وهله اول برای کلمات کلیدی مقالاتی تولیدی کنید تا برای مخاطبان درست خود در دسترس باشید.
استراتژی بازاریابی درونگرا
تا اینجای مقاله با روش inbound و این که چه زمانی باید از آن استفاده کنیم آشنا شدید. اگر تصمیم گرفتید از این استراتژی برای جذب مشتری بهره ببرید ، در ادامه به چگونگی اجرای آن خواهیم پرداخت.
اجزای اصلی و مبانی
-
اهداف کسب و کار(Business Goals)
مهم است که قبل از شروع هر کمپینی اهداف خود را درک کرده و یادداشت کنید. به این ترتیب شما به اهداف تجاری خود دست می یابید و مبنایی برای ارزیابی عملکرد خواهید داشت.
-
مخاطبان یا مشتریان
مخاطبین ما بخش مهمی از هر استراتژی بازاریابی هستند. این موارد شامل لیست اعضا سایت ، اعضا خبرنامه ، لیست شرکا و مانند آن ها است. لیست مخاطبین خود را به روز نگه دارید و تا حد امکان جزئیات بیشتری را برای امکان بخش بندی و شخصی سازی اضافه کنید.
-
شخصیت خریداران (Buyer Personas)
برای هدایت فعالیتهای بازاریابی خود ، باید شخصیت خریداران را بر اساس دادهها و اطلاعاتی داشته باشید که بیان میکنند مخاطب شما چه کسی است ، چه چیزی را دوست دارد و چگونه می توان آن ها را هدف قرار داد.
-
سفر خریدار
این سفر ، مشتری را از مرحله آگاهی تا مرحله بررسی و در نهایت به مرحله تصمیم گیری را دنبال می کند. شما باید از تمام مراحل و نقاط تماس در طول سفر خریدار آگاه باشید تا به ایجاد پیام و محتوای مناسب کمک کنید. برای این که ببینید چگونه این کار را انجام دهید ، مقاله نقشه سفر مشتری (customer journey map) را بخوانید.
-
ایجاد محتوا
اکنون که مخاطب و سفرش را می شناسید ، می توانید درباره محتوای ایجاد شده تصمیم بگیرید. به عنوان مثال ، در مرحله آگاهی ، یک وبلاگ یا ویدیوی آموزنده توجه را به خود جلب می کند. در حالی که فردی در مرحله تصمیم گیری اطلاعات بیشتری از محصول ما می خواهد.
قیف بازاریابی درون گرا
تعریف قیف بازاریابی از چند عبارت کلیدی ToFu ، MoFu و BoFu استفاده می کند. این ها به عنوان بالای قیف ، وسط قیف و پایین قیف ترجمه می شوند تا سفر مشتری در مراحل مختلف و ارتباط ما با آنها را تعیین کنند.
تصویر زیر ابزارهای مختلف و انواع محتوای مورد استفاده برای جذب ، ایجاد تعامل و خوشحال کردن افراد در مراحل مختلف را نشان میدهد.
HubSpot در عوض چرخه بازاریابی(flywheel) را معرفی می کند. شما میتوانید با سرمایهگذاری در استراتژیهایی که مشتریان را جذب و حفظ میکنند ، در چرخه بازاریابی خود بچرخید و شتاب ایجاد کنید. از طرف دیگر ، هر چیزی که فلایویل را کُند کند ، اصطکاک است. اغلب بزرگترین منابع اصطکاک برای مشتریان شما در انتقال بین تیمها به وجود میآید. بنابراین همسویی و ارتباط بین تیمها برای حفظ این چرخه کلیدی است.
هنگامی که چرخه بر اساس راهبرد درونگرا است ، عملکردهای بازاریابی ، فروش و خدمات میتوانند به نیرو اضافه کنند و اصطکاک را در طول مراحل جذب ، تعامل و تجربه لذت بخش از بین ببرند. تمام عملکردهای سازمانی نیز مسئول حذف اصطکاک ها هستند.
استراتژی های جذب(Attracting Strategies)
اگر مردم ندانند شما وجود دارید ، نمی توانند محصول شما را بخرند. بنابراین اولین قدم شناساندن خودمان به مشتریان احتمالی است. برای بازاریابی درونگرا، این کار عمدتاً از طریق ایجاد و انتشار محتوا انجام می شود.
برای دستیابی به مخاطبان ، با ایجاد و انتشار محتوا ، مانند مقالات وبلاگ و رسانه های اجتماعی ، که ارزش ارائه می کنند ، شروع کنید. مثالها شامل راهنماهایی در مورد نحوه استفاده از محصولات شما ، اطلاعاتی در مورد اینکه چگونه راهحل شما میتواند چالشهای آنها را حل کند ، توصیههای مشتری ، و جزئیات مربوط به تبلیغات یا تخفیفها است.
1- سئو(seo)
برای جذب مخاطبان در سطح عمیق تری از طریق اینباند مارکتینگ ، همه این محتوا را با یک استراتژی سئو بهینه کنید. یک استراتژی سئو از ما میخواهد که کلمات کلیدی و عبارات خاصی مرتبط با محصولات یا خدمات خود ، چالشهایی که برای مشتریان حل میکنیم و راههایی که به مخاطبِ هدف کمک میکند را در نظر بگیریم.
در حالی که میتوانیم هر محتوایی را تا زمانی که برای مخاطبانمان جالب باشد منتشر کنید ، بیشتر این مقالات در درازمدت ترافیک دریافت نمیکنند. آنها ممکن است در اولین انتشار یک انفجار اولیه در ترافیک داشته باشند (“خوشه ی امید”) ، اما زمانی که مردم دیگر علاقه ای به آن ندارند ، ورودی آن کاهش می یابد (“خط بیهوده”).
با این حال ، اگر محتوایی را پیرامون موضوعاتی ایجاد کنید که مردم دائماً در جستجوی آنها در گوگل هستند ، در این صورت ورودی ترافیک وب سایت شما تضمین شده است. تا زمانی که این مقاله در گوگل دارای رتبه مناسب است ، ترافیک جستجوی ارگانیک همیشگی و مثبت دریافت خواهید کرد.
-
موضوعاتی با پتانسیل جستجوی ارگانیک پیدا کنید.
برای یافتن این موضوعات ، از ابزار کلمات کلیدی(keyword tool) استفاده کنید. به عنوان مثال ، فرض کنید شما صاحب سایتی درباره رژیم غذایی هستید. یک موضوع مرتبط مانند “رژیم روزه داری” را در یک ابزار رایگان تحقیق کلمات کلیدی مانند Keyword Tool وارد کنید و ایدههای موضوعی را پیشنهاد میکند ، به علاوه به شما میگوید که این موضوعات چقدر محبوب هستند.
-
صفحات خود را بهینه کنید.
هنگامی که موضوعی را که می خواهید هدف قرار دهید شناسایی کردید ، باید محتوایی ایجاد کنید که شایسته رتبه های برتر در صفحه نتایج گوگل(SERP) باشد. این بدان معنی است که محتوای شما باید چهار “معیار” را پشت سر بگذارد:
✅ ارتباط(Relevancy) : محتوای خود را با هدف جستجو ، به عنوان مثال “چرا” پشت یک عبارت جستجو تنظیم کنید.
✅ دقت نظر(Thoroughness) : تمام چیزهایی که جستجوگران انتظار دارند و می خواهند ببینند را پوشش دهید. تجزیه و تحلیل هدف جستجو به شما یک ایده اساسی می دهد ، اما باید صفحات مرتبط با رتبه بندی بالا را نیز برای به دست آوردن سرنخ ، بررسی و ارزیابی کنید.
✅ منحصر به فرد بودن(Uniqueness) : اگر محتوای همان مقالات دیگران باشد ، نه تنها در نتایج جستجو رتبه ای کسب نمی کند ، بلکه باعث آسیب جدی به اعتبار برند شما خواهد بود. یک برند کپی کار!
✅ وضوح(Clarity) : مطالب خود را واضح و خوانا کنید. قطعا متنی که خواندن آن سخت و طاقت فرسا است طرفداری ندارد ، هرچند محتوای مفیدی داشته باشد.
وقتی این کارها را انجام دادید ، زمان بهینهسازیهای «فنی» مانند قرار دادن کلمه کلیدی در عنوان می رسد.
-
لینک سازی
بک لینک گیری از سایت های دیگر یکی از فاکتورهای مهم در رتبه بندی صفحات سایت است. ایجاد لینک های خارجی می تواند بسیار مفید یا کاملا مخرب باشد. این کار نیاز به تخصص و دقت دارد.
2- بازاریابی ویدیویی(Video marketing)
بازاریابی محتوا فقط در مورد کلام مکتوب نیست. یوتیوب دومین موتور جستجوی محبوب در جهان است. آپارت ، اینستاگرام ، تلگرام ، لینکدین و شبکه های اجتماعی دیگر نیز از جمله مکان های عالی برای انتشار ویدئوهای شما است. همچنین به اشتراک گذاری این ویدئو ها در صفحات محصول ، مقالات و لندینگ پیج ها باعث افزایش میزان جذب خواهد شد. در ادامه نحوه انجام بازاریابی ویدئویی آمده است.
-
موضوعات ویدیویی با پتانسیل جستجو را پیدا کنید.
مانند گوگل ، برای دریافت رتبه در یوتیوب و اینستاگرام ، باید موضوعاتی را که مردم جستجو می کنند، هدف قرار دهید. برای یافتن این موضوعات، از YouTube Keyword Tool و Instagram Hashtags Tool استفاده کنید.
-
فیلم های بهینه شده ایجاد کنید.
شما فقط 30 ثانیه فرصت دارید(در شبکه های اجتماعی این زمان تا زیر 10 ثانیه کاهش می یابد). اگر تا آن زمان توجه آنها را جلب نکنید ، بیننده رفته است. همچنین توصیه می کنیم برای ویدئوهای خود زیر نویس قرار دهید.
به این ترتیب ، ویدیوهای شما مختصر خواهد بود و از رفتن کاربر به یک ویدئوی دیگر جلوگیری می کند. پس از ضبط ، آنها را به صورت استراتژیک ویرایش کنید تا جذاب باشند و مورد توجه قرار گیرند.
3- صوت(Audio)
در مورد متن و ویدئو صحبت کردیم. البته ما نمی توانیم صدا را کنار بگذاریم.
محبوب ترین فرمت پادکست است. فایل های صوتی که معمولا به صورت سریالی در مورد یک موضوع منتشر می شوند.
یافتن موضوع مناسب برای پادکست نیاز به کمی تفکر دارد. موردی را انتخاب کنید که نمایش عکس و ویدئو برای توضیح آن ها ضرورتی ندارد. بسیار از افراد پادکست ها را در زمانی گوش می دهند که در حال انجام کارهای دیگری هستند. مثلا در زمان رانندگی و یا حضور در یک سمینار!
2- استراتژی های ایجاد تعامل(Engaging Strategies)
فقط به این دلیل که مردم اکنون از وب سایت شما بازدید می کنند ، به این معنی نیست که آنها به طور خودکار خریدشان را انجام می دهند. اینجاست که مرحله “درگیر کردن مخاطب” وارد می شود.
شما باید نقاط درد و اهداف آنها را درک کنید. سپس ، باید بینش ها و راه حل هایی را ارائه دهید که به آنها در حل مشکلاتشان کمک می کند.
هنگام استفاده از استراتژیهای بازاریابی درون گرا برای تعامل با مخاطبان ، مطمئن شوید که با سرنخها و مشتریان ارتباط عمیق برقرار میکنید به گونهای که آنها را وادار به ایجاد روابط بلندمدت با شما کند. هنگام استفاده از این استراتژیهای تعامل ، اطلاعاتی در مورد ارزشی که کسبوکارتان به آنها میدهد ارائه کنید.
مطمئن شوید که همیشه در حال فروش راه حل هستید تا فروش محصول. این کار باعث می شود که همه معاملات به توافقات سودمند متقابل برای مشتریان و کسب و کار شما ختم شود. به این معنی که شما ارزشی برای مشتریان مناسب خود فراهم می کنید.
وقتی تلاش خود را بر موضوعاتی متمرکز می کنیم که :
- پتانسیل ترافیک جستجو داشته باشند؛
- مشکلی است که مشتریان ما می خواهند حل کنند؛
- مسئله ای است که محصول ما حل می کند
ما همزمان به دو قسمت چرخه بازاریابی درونگرا را طی می کنیم. نه تنها محتوای ما در گوگل رتبه خوبی دریافت می کند و افراد بالقوه جدیدی به دست می آورد ، بلکه بلافاصله آن ها را درگیر می کند.
اما این تنها کاری نیست که ما انجام می دهیم. چند تاکتیک تعامل دیگری وجود دارد که می توان از آن ها به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی استفاده می کنیم.
1- ایمیل مارکتینگ(Email marketing)
همان طور که اشاره شد ، همه پس از خواندن مطالب ما خرید نمی کنند. گاهی اوقات ، آن ها به زمان بیشتری برای ارزیابی نیاز دارند. یا شاید آن ها در مرحله متفاوتی از سفر خریدار هستند. شاید تازه متوجه شده اند که نیاز یا مشکلی دارند.
دلیل هر چه که باشد ، به راهی برای رسیدن به این مشتریان نیاز دارید تا بتوانید به تعامل ادامه دهید. بهترین راه برای انجام این کار ایجاد یک لیست ایمیل است. می توانید از آن ها بخواهید برای دریافت مطالب جدید در خبرنامه عضو شوند. البته این تنها راه نیست شما همچنین می توانید انگیزه ای برای ثبت نام ایجاد کنید. یک کتاب الکترونیکی رایگان ، یک کاربرگ ، نسخه PDF مقاله و غیره.
2- محصول یا خدمت رایگان
پس از خواندن محتوای ما ، برخی از افراد می خواهند محصول یا خدمات ما را تست کنند. در صورت امکان یک نسخه رایگان یا آزمایشی از محصول خود در اختیار آن ها قرار دهید.
اگر این امکان برای شما وجود ندارد ممکن است یکی از دو مورد ، کار ساز باشد :
- برای شروع یک محصول یا خدمت ارزان قیمت به آن پیشنهاد بدهید.
- نشان دهید که محصول شما چقدر برای مشتریان فعلی مفید بوده است.
3- بازی وار سازی(gamification)
همه عاشق بازی هستند. احتمالا تا به حال تجربه بازی کامپیوتری را داشته اید. افراد می توانند چندین ساعت برای بازی کامپیوتری وقت بگذارند و از آن لذت ببرند. اما اگر با دقت بیشتری به ماجرا نگاه کنید ، می بینید که آن ها فقط کارهایی (معمولا سخت) که طراحان بازی برای آن ها تعیین کرده اند انجام می دهند.
در بازاریابی درونگرا هم می توان با استفاده از گیمیفیکیشن ، مانند یک طراح بازی عمل کنیم. گردونه شانس ، تابلو امتیاز(Leaderboard) مشتریان و کوئیز مارکتینگ(quiz marketing) نمونه هایی از گیمیفیکیشن در وب سایت هستند.
4- تخفیف و امتیاز
بسیاری از مخاطبان شما برای ایجاد تعامل ، فقط به یک محرک نیاز دارند. می توانید برای ایجاد این محرک از پیشنهادهای تخفیف استفاده کنید. حتی ممکن است این انگیزه غیر مالی باشد. به عنوان مثال تگ کردن صفحه اینستاگرام 5 نفر اولی که زیر یک پست خاص نظری داده اند.
5- قبیله سازی(tribalism)
بازاریابی قبیله ای (Tribal marketing) فرآیند تقسیم بندی مخاطبان بر اساس باورها ، وابستگی ها و علایق مشترک ، به جای خوشه بندی بر اساس جمعیت شناختی مانند سن و جنسیت است.
انسان ها ذاتاّ به عضویت در یک گروه علاقه مند هستند. به عنوان مثال اگر خدمات حسابداری ارائه می دهید ، جامعه هدف شما مدیران هستند. به آن ها نشان دهید با استفاده از خدمات شما به جمع مدیرانی وارد می شوند که کسب و کار آن ها دارای یک سیستم حسابداری حرفه ای و قوی است.
استراتژی های خرسندساز(Delighting Strategies)
مشخصه یک استراتژی درون گرای متمرکز بر خلق تجربه ی لذت بخش ، این است که در هر شرایطی به مشتریان کمک کرده و از آنها حمایت می کند. خواه کسب و کار شما ارزشی از آن کسب کند یا خیر. به یاد داشته باشید ، یک مشتری خوشحال به یک طرفدار و مروج برند تبدیل می شود. بنابراین تمام تعاملات ، چه بزرگ و چه کوچک ، را با دقت انجام دهید.
1- بهترین محصول برای مشتری درست
بهترین راه برای ایجاد رضایت و خرسندی ، یک محصول عالی است. اگر محصول شما بی کیفیت است یا به مشتریان شما کمک نمی کند تا مشکلاتشان را حل کنند، هیچ یک از “استراتژی های لذت بخش” مشتریان شما را خوشحال نخواهند کرد.
2- پشتیبانی ارزشمند
اگر هر زمان خریدار محصول سوال یا مشکلی داشته باشد ، باید بتواند با تیم پشتیبانی تماس بگیرد. این استراتژی شامل تیم ما است که تبدیل به مشاورانی می شوند که در هر زمانی برای کمک به مشتریان آماده اند. پشتیبانی ممکن است با استفاده از روبات چت(chatbots) باشد.
شاید پشتیبانی رایگان و یا در ازای پرداخت هزینه باشد ، در هر صورت باید آن را با بهترین کیفیت ارائه دهید.
3- آموزش های پس از خرید
آموزش مشتری را پس از فروش یک محصول رها نکنید. راهنمای استفاده از محصول و ارتقا دانش خریدار در مورد خدمتی که دریافت می کند ، نمونه هایی از این گونه آموزش ها است.
همیشه افرادی هستند که به مشتریان شما می گویند که در خرید خود اشتباه کرده اند. با استفاده از آموزش پس از خرید به آن ها نشان دهید که این بدگویان هستند که اشتباه می کنند و اطلاعاتشان کاملا غلط است.
4- امتیازات ویژه مشتریان
این مزیت ها می تواند شامل تخفیف ویژه خریدارن یک محصول باشد یا وبیناری که فقط مشتریان فعلی می توانند در آن شرکت کنند. حتی ممکن است یک محصول خاص ویژه ی آن ها پیشنهاد کنیم. مهم این است که به آن ها بگویید که ارزشی بیش از دیگران برای آن ها قائل هستید.
5- اهمیت به نظرات مشتریان
از آن در مورد این که چگونه می توانید محصولات و خدمات بهتری ارائه دهید ، سوال کنید. نظرسنجی هایی طراحی کنید که بتوانند با استفاده از آن ها دیدگاهشان را به شما منتقل کنند.
در شبکه های اجتماعی به حرف هایی که در مورد شما می زنند ، توجه کنید. به نظرات مثبت و منفی واکنش درست نشان دهید. این کار نه تنها می تواند باعث افزایش خوشحالی مشتریان فعلی شود ، جذب خریدار جدید را نیز شتاب می بخشد.